معنی اثری از محمد عوفی

لغت نامه دهخدا

عوفی

عوفی. [ع َ] (اِخ) قاسم بن ثابت. رجوع به قاسم عوفی شود.

عوفی. [ع َ] (اِخ) محمدبن محمد زیتونی عوفی، ملقب به بدرالدین. از شافعیان مصر بود و بسال 831 هَ. ق. متولد شد. وی در قضاو خطبه و زجل مهارت داشت و بسال 924 درگذشت. او را ارجوزه ای است در فقه، و شرح آن. (از الاعلام زرکلی).

عوفی. [ع َ] (اِخ) ابراهیم بن ابی بکربن اسماعیل دنابی عوفی، از نسل عبدالرحمان بن عوف بود.وی حسابدان و عالم به فرائض بشمار میرفت. اصل او ازدمشق و مولدش بسال 1030 هَ. ق. در قاهره بود و بسال 1094 درگذشت. او را رسایل بسیاری در فرائض و حساب و مناسک حج میباشد. (از الاعلام زرکلی از خلاصهالاثر).

عوفی. [ع َ فی ی] (ع ص) نیازشده و داده شده. (ناظم الاطباء).

عوفی. [ع َ] (ص نسبی) منسوب است به عبدالرحمان بن عوف زهری که فرزندان او «عوفیون » خوانده میشدند. || منسوب به عوف بن سعدبن ظرب. ابوسلیمان یحیی بن یعمر قاضی عوفی، بدین نسبت شهرت دارد و قاضی مرو بوده است. || منسوب به عوف بن سعدبن ذبیان است که بطن بزرگی را تشکیل میدادند. (از اللباب فی تهذیب الانساب).

عوفی. [ع َ] (اِخ) محمدبن محمد عوفی بخاری، ملقب به سدیدالدین یا نورالدین. از دانشمندان و نویسندگان مشهور ایران در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری است. وی از اعقاب عبدالرحمان بن عوف از صحابه ٔ رسول بود و بهمین سبب خاندان او به عوفی شهرت داشت. ولادتش در بخارا در اواسط نیمه ٔ دوم قرن ششم هجری اتفاق افتاد و تحصیلات او در همان شهر صورت گرفت و آنگاه به بسیاری از بلاد ماوراءالنهر و خراسان و سیستان سفر کرد و به دیدار فضلای مشهور آن بلاد توفیق یافت.عوفی تا اواخر دوره ٔ قدرت سلطان محمد خوارزمشاه در خراسان و ماوراءالنهر به سر میبرد و در ضمن ملاقات بارجال به جمعآوری اطلاعات ذیقیمت خود که در کتابهای خویش ثبت کرده است مشغول بود. و در اوان حمله ٔ مغول ازماوراءالنهر و خراسان گریخته به بلاد سند رفت. عوفی در مدت توقف یا سیاحت در خراسان و ماوراءالنهر بخدمت امرا و علما تقرب حاصل کرد و مدتی از ملازمان دربار قلج طمغاج خان ابراهیم و پسرش قلج ارسلان خاقان نصرهالدین عثمان بن ابراهیم گشت. بعد از فرار به سند خدمت ناصرالدین قباجه (متوفی بسال 625 هَ. ق.) از ممالیک غوریه را اختیار کرد و در همین مدت کتاب لباب الالباب رابنام وزیر او عین الملک فخرالدین حسین بن شرف الملک تصنیف کرد، و نیز بفرمان همین پادشاه شروع بتألیف جوامعالحکایات نمود و پس از غرق شدن ناصرالدین قباجه بسال 625 عوفی بخدمت شمس الدین التتمش درآمد و علی الخصوص بخدمت وزیر او نظام الملک قوام الدین محمدبن ابی سعد الجنیدی اختصاص و در دهلی اقامت یافت و کتاب «جوامعالحکایات و لوامعالروایات » را که در عهد ناصرالدین قباجه شروع نموده بود در حدود سال 630 بنام این وزیر تمام کرد، و بعد ازین تاریخ از زندگی او اطلاعی در دست نیست. برای اطلاع بیشتر به شرح احوال عوفی رجوع به مآخذ ذیل شود: تاریخ ادبیات در ایران تألیف صفا ج 2 ص 1026، مقدمه ٔ محمد قزوینی بر ج 1 از کتاب لباب الالباب چ لیدن، مقدمه ٔ معین بر جوامعالحکایات چ تهران.

عوفی. [ع َ] (اِخ) عطیهبن سعدبن جناده ٔ عوفی جدلی قیسی کوفی، مکنی به ابوالحسن. از محدثان و شیعیان کوفه بود و چون حاضر به سب علی (ع) نشد به امر حجاج چهارصد تازیانه به او زدند وموی سر و رویش را تراشیدند. سپس او به فارس رفت و اندکی بعد به کوفه بازگشت و بسال 111 هَ. ق. درگذشت. (از الاعلام زرکلی از تهذیب التهذیب و ذیل المذیل).

عوفی. [ع َ] (اِخ) محمدبن محمدبن علی بن عطیه ٔ عوفی اسکندری عاتکی، مکنی به ابوعلی و ملقب به شمس الدین. وی از نسل عبدالرحمان بن عوف بود. از فقیهان شافعی و متصوف بشمار میرفت.بسال 818 هَ. ق. در اسکندریه متولد شد و به مکه و یمن و هند مسافرت کرد و به مصر بازگشت، سپس در یکی از نواحی دمشق سکونت نمود و بسال 906 در آنجا درگذشت.او راست: 1- ابتغاءالقربه باللباس و الصحبه. 2- الحجه الراجحه فی سلوک المحجه الواضحه. 3- کشف البیان عن صفات الحیوان. و نیز دیوانی در هشت جزء دارد. (از الاعلام زرکلی از شذرات الذهب و الکواکب السائره).


ابوالحسن عوفی

ابوالحسن عوفی. [اَ بُل ْ ح َ س َ ن ِ ع َ] (اِخ) علی بن رامساس. شهرزوری گوید او حکیمی صاحب تآلیف و یکی از چند تن نویسندگان رسائل اخوان الصفاست. و رساله ٔ او در اقسام موجودات گواه براعت اوست.


قاسم عوفی

قاسم عوفی. [س ِ ع َ] (اِخ) ابن ثابت بن حزم عوفی سرقسطی (255- 302هَ. ق.)، مکنی به ابومحمد. دانشمند لغت و علم حدیث است. وی با پدر از سرقسطه به مصر و مکه مسافرت کرد و گفته اند: او نخستین کسی است که کتاب «العین » را به اندلس آورد. از وی خواستند که در سرقسطه به امر قضامشغول شود ولی او از اینکار امتناع ورزید و در همانجا وفات یافت. تألیفاتی دارد و از اوست: 1- الدلائل فی شرح غریب الحدیث. این کتاب را پیش از آنکه به انجام برساند وفات یافت و پدرش آن را به انجام آورد. ابومحمد علی بن احمد از این کتاب یاد کرده و از آن ستایش نموده است. رجوع به نفح الطبیب ج 1 ص 346 و فهرست ابن خلیفه ص 191 و الاعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 7 و معجم الادباء چ 2 ج 6 ص 154 و پاورقی کشف الظنون ج 2 ص 1205 شود.


محمد

محمد. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) ابن محمد... رجوع به قطب الدین رازی محمدبن محمد شود.

محمد. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) ابن محمد... رجوع به ابومنصور مروی طوسی و محمدبن محمد... شود.

حل جدول

اثری از محمد عوفی

جوامع الحکایات، لباب الالباب

لباب‌الالباب

لباب الالباب

معادل ابجد

اثری از محمد عوفی

977

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری